دلم گرفته

چه راحت...یه روز از روزهای خدا...

 

 داری زندگی خودت را می کنی...ساده و آرام

 

جرمه تو اینه که شاید دوست داشتی راحت و آرام

 

زندگی کنی...

 

شاید جرمه تو اینه که راحت دلت گیر افتاد...

 

شاید جرمه تو سادگی و پاکیه...نمی دونم

 

شایدم ساده و پاک نیستی...

 

شاید جرمه تو اینه که دوست داری مثل کف دست

 

 صاف باشی...

 

شاید جرمه تو اینه که گاهی زیادی سکوت می کنی...

 

نمی دونم جرمه ما چی بود که اینطوری شد...

 

شاید جرمه ما این بود...که زود فهمیدیم راه باید چکونه

 

 رفت...

 

جرمه ما این بود که فهمیدیم رفتنه راه تنهایی محاله...

 

جرمه ما این بود که فکر کردیم خیلی ها سرگرمن.

 

شاید سرگرمی را بازی ساده بیش ندیدیم !..

 

اما همون سرگرم ها راحتر از تو...شاید دارن زندگی

 

 می کنن...

 

جرمه من این بود که گاهی دلم راحت تراز خیلی ها

 

می شکست...

 

جرمه من اینکه دلم تحملش کم شده...دلش

 

بی معرفتی زیاد دیده...

 

جرمه من این بود که گاهی با سکوت از کناره بعضی

 

 چیزها گذشتم...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد