صاحب

تو صاحبی بر جان ما

 

ای هستی من

 

همین که صدایت را بشنوم کافیست

 

بوئیدنت آرزوست

 

صدایت عین عشق است و کلامت جواهر

 

براستی چه کسی تو را بیش از من دوست دارد ؟

 

شاید خودم !

 

 

دعا...

دستهایم را به سوی آسمان بلند کردم و از خدا خواستم که همیشه با هم بمانیم و من این را از صمیم وجود میخواهم.

گلدون

تو گلدون قلبم فقط جای توست.

لالایی!!!

لالا لالا لالا گل پونه بیا که بدون تو دل خونه

 

بیا که بدون تو تن خستم لبریز از حس جنونه

 

لالا لالا لالا گل لاله؛ زندگی بی تو واسم محاله

 

بیا از اون وقتی که رفتی این دل داره همش می ناله

 

گریه شده کار من و غصه شده همدم من

 

قطره ی اشک تو چشام شده شریک غم من

 

خونه بدون تو شده مثل یه زندون سوت و کور

 

من موندم و هق هق واسه خاطره های جورواجور

 

بیا که با اومدنت تموم میشه دردای من

 

بیا که وقتی تو باشی قشنگ میشه دنیای من

 

لالا لالا لالا گل پونه بیا که بدون تو دل خونه

 

بیا که بدون تو تن خستم لبریز از حس جنونه

 

لالا لالا لالا گل لاله؛ زندگی بی تو واسم محاله

 

بیا از اون وقتی که رفتی این دل داره همش می ناله

 

بدون که تو هق هق من جز غم دوری حرفی نیست

 

بدون دلیل گریه هام جز بی تو بودن چیزی نیست

 

برای من که عاشقم عشق همیشگی تویی

 

اون که کنارش دلخوشم فقط تویی تویی تویی

 

کاش...

کاش میشد سرزمین عشق را

 

در میان گامها تقسیم کرد

 

کاش میشد با نگاه شاپرک

 

عشق را بر آسمان تفهیم کرد

 

کاش میشد با دو چشم عاطفه

 

قلب سرد آسمان را ناز کرد

 

کاش میشد با پری از برگ یاس

 

تا طلوع سرخ گل پرواز کرد

 

کاش میشد با نسیم شامگاه

 

برگ زرد یاس ها را رنگ کرد

 

کاش میشد با خزان قلب ها

 

مثل دشمن، عاشقانه جنگ کرد

 

کاش میشد در سکوت دشت شب

 

ناله غمگین باران را شنید

 

بعد دست قطره هایش را گرفت

 

تا بهار آرزو ها پر کشید

 

کاش میشد مثل یک حس لطیف

 

لا به لای آسمان پر نور شد

 

کاش میشد چادر شب را کشید

 

از نقاب شوم ظلمت دور شد

 

کاش میشد از میان ژاله ها

 

جرعه ای از مهربانی را چشید

 

در جواب خوبها جان هدیه داد

 

سختی و نامهربانی را ندید

 

کاش میشد با محبت خانه ساخت

 

یک اطاقش را به مروارید داد

 

کاش میشد آسمان مهر را

 

خانه کرد و به گل خورشید داد

 

کاش میشد بر تمام مردمان

 

پیشوند نام انسان را گذاشت

 

کاش میشد که دلی را شاد کرد

 

بر لب خشکیده ای یک غنچه کاشت

 

کاش میشد در ستاره غرق شد

 

در نگاهش عاشقانه تاب خورد

 

کاش میشد مثل قوهای سپید

 

کاش میشد جای اشعار بلند

 

بیت ها را ساده و زیبا کنم

 

کاش میشد برگ برگ بیت را

 

سرخ تر از واژه رویا کنم

 

کاش میشد با کلامی سرخ و سبز

 

یک دل غمدیده را تسکین دهم

 

کاش میشد در طلوع یاس ها

 

به صنوبر یک سبد نسرین دهم

 

کاش میشد با تمام حرف ها

 

یک دریچه به صفا را وا کنم

 

کاش میشد در نهایت راه عشق

 

آن گل گمگشته را پیدا کنم

 

 

آدما

آدما دقیقا زمانی که بهشون نیاز داری تنهات میزارن.

  وقتی دلت براشون تنگ می‌شه و

   قلبت واسه دیدنشون تاب تاب می‌کنه ناز می‌کنن

  دلتو میشکونن.اصلا بهت اهمیت نمیدن.قلبتو تو

  دستشون مچاله میکنن.

  حالا هر چقدم به خاطر اشتباهی که کردی

  معذرت خواهی کنی

  بیشتر خودتو خورد کردی.

خواست الهی

بگذارید که خواست الهی جریان یابد

 

 آن گاه خداوند شما را نا امید نخواهد

 

کرد.خواهید دید که ترس‌ها

 

و نا‌امیدی‌تان نا پدید خواهد شد ومحدودیت‌ها

 

 وموانع در هم خواهند

 

شکست.فشارها و اندرزها از میان

 

خواهند رفت.آن گاه فرصت‌ها در مقابل شما

 

ظاهر خواهند شد.

دوباره

دوباره نمی‌خوام چشای خیسمو کسی ببینه

 

یه عمر حال و روز من همینه

 

کسی به پای گریه‌هام نمی‌شینه

 

بازم دلم گرفت و گریه کردم

 

بازم به گریه‌هام می‌خندن

 

بازم صدای گریمو شنیدن

 

همه به گریه‌هام می‌خندن

 

دوباره یه گوشه می‌شینمو  واسه دلم می‌خونم

 

هنوز تو حسرت یه هم‌زبونم

 

ولی نمی‌شه اینو می‌دونم

 

بازم دوباره دلم گرفته        دوباره شعرام بوی غم گرفته

 

کسی نفهمید غمم چی بوده

 

دلیل یه عمر ماتمم چی بوده!!!

 

 

 

به خاطر من

فقط اومدم بهت بگم: وقتی دلتنگی . دلم بیشتر می

 

گیره... پس بخاطر دل منم که شده بخند.. میدونی که

 

 دلم چقدر برات نگرانه... میدونی که توی دلم چقدر جا

 

 داری.. میدونی که خیلی دوستت دارم : آمدی

 

رویاهایم را تعبیر کنی ، اما خود یکی از رویاهایم

 

شدی .می دونی بازی روزگار چیه؟؟ این که تو چشم

 

 بذاری من قایم شم . بعد تو یکی دیگه رو پیدا کنی ای

 

 که می پرسی نشان عشق چیست! عشق چیزی جز

 

 ظهور مهر نیست عشق یعنی مهر بی چون و چرا

 

عشق یعنی کوشش بی ادعا عشق یعنی مهر بی اما

 

 اگر عشق یعنی دل تپیدن بهردوست عشق یعنی جان

 

 من قربان اوست عشق یعنی خواندن از چشمان او

 

حرفهای دل بدون گفتگو  

 

 عشق یعنی بوسه بی شهوت

 

 

 

عشق باشیم

عشق باشیم

 

پروردگارا به من کمک کن تا مانند تو باشم

 

زندگی را دوست داشته باشیم.به ما کمک کن تا مانند

 

تو دوست بداریم

 

 بی قید و شرط

 

بی چشمداشت بی اجبار و بی قضاوت.

 

به ما یاری ده تا خویشتن را دوست بداریم وبدون

 

قضاوت بپذیریم زیرا

 

وقتی خود را داوری میکنیم خویشتن را

 

گناهکار ومستحق مجازات می‌یابیم.